جدول جو
جدول جو

معنی ملک زدای - جستجوی لغت در جدول جو

ملک زدای(طِ)
از میان بردارندۀ ملک. نابودکننده سلطنت:
ای ملک زدایندۀ هر ملک زدایان
ای چارۀ بیچاره و ای مفزع زوار.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 تهران ص 126).
عدو ببندند از حمله های دهرنورد
جهان بگیرند از تیغهای ملک زدای.
عثمان مختاری (دیوان چ همایی ص 512)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملک زاده
تصویر ملک زاده
فرزند پادشاه، شاهزاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملک داری
تصویر ملک داری
مملکت داری، پادشاهی، فرمانروایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملک داری
تصویر ملک داری
داشتن ملک، دارای آب و زمین بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فلک زدگی
تصویر فلک زدگی
بدبختی، تهیدستی
فرهنگ فارسی عمید
(مُ سَ)
دهی از دهستان سیس است که در بخش شبستر شهرستان تبریز واقع است و 503 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
ملک ستاینده. ستایش کننده ملک. ستایشگر سلطان. مادح شاه. مداح پادشاه:
ماه غزل سرایی مرد ملک ستایم
از تو غزل سرایی از من ملک ستایی.
فرخی.
میر اندر آن میان به نشاط و نهاده گوش
گاهی به رود و گه به زبان ملک ستای.
فرخی.
گر من ملک ستایم آن را همی ستایم
کو را سزد ز ایزد بر خلق پادشاهی.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(مَ بَ)
گشایندۀ ملک. کشورگشای. فتح کننده کشور. فاتح مملکت:
خلف دیدۀ سلغر ملک دولت و دین
فلک آیت رحمت ملک ملک گشای.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(مَ لَزَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی ملخ زده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملخ زده شود
لغت نامه دهخدا
(فَ لَ زَ دَ / دِ)
بدبختی. فلاکت. (یادداشت مؤلف). رجوع به فلک زده شود
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ دَ / دِ)
شاهزاده. (ناظم الاطباء). فرزند ملک:
میر محمود ملک زادۀ محمودسیر
شاه محمودملک فره محمودفعال.
فرخی.
ملک زاده مسعود محمود غازی
که بختش جوان باد و یزدانش یاور.
فرخی.
ملک باش و آباد کن مملکت را
وز آباد ملک ای ملک زاده برخور.
فرخی.
ای ملک زادۀ فریشته خو
ای به تو شادمان دل احرار.
فرخی.
ملک حق و ملک زاده چو مسعود بود
کز سخا و کرم کلی موجود بود.
منوچهری.
با این ملک زاده طبل و علم و کوس و مهد بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 510). آن شیربچه (نصر بن احمد سامانی) ملک زاده ای نیکو برآمد. (تاریخ بیهقی). آن خادم را نعلین چند بر گردن زد و گفت شما ملک زادگان را چنین می پرورید کز ایشان بی ادبی می آید. (نوروزنامه).
ملک زادۀ دارملک نبوت
سزاوار احسان سزاوار تحسین.
سوزنی.
مثال داد تا چند معتبر از کفات و دهات ملک... با ملک زاده و وزیر به حضرت آمدند. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 14). ملک زاده گفت شنیدم که در عهد ضحاک... زنی بود هنبوی نام... (مرزبان نامه ایضاً ص 16). ملک زاده گفت شنیدم که در حدود آذربیجان کوهی است... (مرزبان نامه ایضاً ص 260). ملک زاده گفت اقسام دوستی متشعب است و دوستان متنوع. (مرزبان نامه ایضاً ص 47).
ملک زاده در آن ده خانه ای خواست
ز سرمستی در او مجلس بیاراست.
نظامی.
هر ورقی چهرۀ آزاده ای است
هرقدمی فرق ملک زاده ای است.
نظامی.
قصه شنیدم که در اقصای مرو
بود ملک زاده جوانی چو سرو.
نظامی.
ز تاج ملک زاده ای در مناخ
شبی لعلی افتاد در سنگلاخ.
سعدی (بوستان).
ملک زاده ای را شنیدم که کوتاه بود و حقیر و دیگر برادرانش بلند و خوبروی. (گلستان). یکی از فضلا تعلیم ملک زاده ای همی کردی. (گلستان). ملک زاده ای گنج فراوان از پدر میراث یافت. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ملک زاده
تصویر ملک زاده
فرزند ملک، شاهزاده شاهزاده فرزند ملک شاهزاده: (تا بدانجا که آن ملک زاده بود یکباره دل بدو داده) (هفت پیکر. چا. ارمغان 228)، جمع ملکزادگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملک آرای
تصویر ملک آرای
شهر آرای کشور آرای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
التّجريد من الجنسيّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
Denationalization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
dénationalisation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
денатуралізація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
国籍剥奪
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
desnacionalização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
denacjonalizacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
قومیت سے محرومی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
การถอนสัญชาติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
נטילת אזרחות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
去国籍化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
denationalisatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
uondoaji wa utaifa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
국적 박탈
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
milliyetçilikten çıkarılma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
denasionalisasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
জাতীয়করণ বাতিল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
денатурализация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
denazionalizzazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
desnacionalización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
Denationalisierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ملی زدایی
تصویر ملی زدایی
राष्ट्रीयकरण
دیکشنری فارسی به هندی